ابو سعید ابوالخیر
اسم کامل: فضلالله بن احمد بن محمد بن ابراهیم میهنی مشهور به شیخ ابو سعید ابوالخیر
عارف و شاعر فارسیگوی قرن چهارم و پنجم
ابوسعید در سال ۳۵۷ هجری در میهنه (ترکمنستان کنونی) متولد گردید و در ۴ شعبان ۴۴۰ قمری در زادگاهش دیده از جهان فروبست.
وی در مرو و سرخس فقه و حدیث آموخت و در ۴۰ سالگی به نیشابور رفت. وی عمر خویش را صرف تربیت شاگردان نمود.
در بخش مهمی از شعر پارسی چهره او در کنار مولوی و خیام قرار میگیرد
یکی از رباعیات زیبای ابوسعید در اقرار به لطف و نعمتهای فراوان الهی و قاصر بودن زبان از شکر آن چنین است :
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد//احسان تو را شمار نتوانم کرد
گر بر سر من زبان شود هر مویی//یک شکر تو از هزار نتوانم کرد
ابوسعید ابوالخیر اهل سنت بود و آثار وی در مدح خلفای راشدین بیانگر این واقعیت است:
وی همواره خلیفهی دوم رسول الله عمر بن خطاب را با احترام و با لقب امیر المؤمنین یاد میکند:
شیخ ابوسعید، جریان سفیر روم و عمر بن خطاب را چنین عارفانه به تصویر میکشد:
شیخ گفت که کلب روم رسولی فرستاد، با امیرالمومنین عُمَر رضی الله عنه ، چون در آمد سرای او طلب کرد نشانش دادند، او با خود می گفت که: این چگونه خلیفه است که مرا نزدیک او فرستاند چون دَر سرایِ او بیافت او را عجب آمد …
او همچنین بیان میکند که خلیفۀ مسلمین عُمَر به مقام و شوکت ظاهری خود هیچ توجهی ندارد و در بازار قسمتی از سر آستینش را که جدا شده بود با کارد ببرید: «امیر المؤمنین عمر خطاب رضی الله عنه در بازار فضله سر آستین بکار ببرید»
آثار ابوسعید ابوالخیر:
«رباعیات»
کتابهایی که برپایهٔ سخنان بوسعید گردآوری شدهاست عبارتند از:
«اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابی سعید»: تألیف محمدبن منور بن ابی سعد بن ابی ظاهر بن ابی سعید از نوادگان وی
«رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید»: گردآورنده: ابوروح لطفالله نوه ابوسعید
«سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر»
محرومیت های سیاسی اهلسنت ایران
پس از پیروزی انقلاب قرار بود رنگ و نژاد و زبان و دین امتیاز نباشند و حکومت اسلامی برخاسته …